دم خروس لیدر خشونتطلبان هم بیرون زد
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۵۲۵۷۳
در اغتشاشاتی که سال گذشته به بهانه فوت مهسا امینی در کشور به راه افتاد، شاهد خشونت حداکثری از سوی جریان آشوب بودیم به طوری که این جریان تولید خشونت و ترور را در دستور کار خود قرار داده بود. در همین رابطه میتوان به دهها نفر از نیروهای مدافع امنیتی اشاره کرد که در ناامنیهای سال گذشت، توسط جوخههای ترور آشوبگران به شهادت رسیدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه در اغتشاشات اخیری که در کشور به راه افتاد، اغلب گروههای ضدایرانی، از سلطنتطلبان گرفته تا تروریستهای تجزیهطلب حضور فعالی داشتند، اما بسیاری گمانهزنیها حاکی از میدانداری و فعالیت گسترده سازمان منافقین، چه در آشوبها و ناامنیهای داخل کشور و چه در ائتلافسازی در خارج از کشور بود. چنانکه در همان روزهای اغتشاشات، دستگاههای امنیتی کشورمان تیمهای متعددی از تروریستها و خرابکارهای وابسته به منافقین را کشف و منهدم کردند. در روزهای اخیر، در حالی که دیگر خبری از اغتشاشات نیست و سطح براندازی جریان ضدانقلاب از ترور نیروهای مدافع امنیت به انتشار تصاویر رقص و ناهنجاری تقلیل پیدا کرده، اختلافات گروههای ضدایرانی نیز بالا گرفته و هر کدام از افراد و گروههای اپوزیسیون، مشغول افشاگری علیه یکدیگر هستند، اما این افشاگریها نشاندهنده صحت نقش و میدانداری منافقین در اغتشاشات سال گذشته است.
البته بهمنماه سال قبل که بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای کنگره آمریکا با تصویب قطعنامهای ضدایرانی ضمن طرح اتهامات تکراری درباره اغتشاشات اخیر در ایران به حمایت از گروهک تروریستی منافقین پرداختند، میدانداری منافقین در آشوب موسوم به زن، زندگی و آزادی اثبات شد. اعضای کنگره آمریکا در قطعنامه مذکور، جمهوری اسلامی ایران را به «نقض حقوق بشر» متهم و در ادامه از طرح مریم رجوی برای آینده ایران حمایت کردند!
منافق مریم رجوی، سرکرده منافقین که از طریق ویدئوکنفرانس با اعضای موافق این قطعنامه در ارتباط بود گفت: امروز بعد از ۴۰ سال سرکوب و مقاومت، ملت ایران یک بار دیگر آماده است تا فرم دیگری از دیکتاتوری را سرنگون کند. آنها میخواهند با یک جمهوری دموکراتیک کثرتگرا بر اساس جدایی دین و دولت به یک قرن دیکتاتوری و کشتار پایان دهند.
اعضای کنگره آمریکا نیز در حمایت از منافقین خواستار تاسیس «جمهوری دموکراتیک» مورد نظر سازمان منافقین در ایران شدند.
درخواست بمباران ایران از غربیها
روزهای پایانی آبانماه سال قبل بود که مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون از چهرههای اصلی جریان ضدایرانی در خارج از کشور، با حضور در کنفرانس امنیت بینالمللی هالیفکس کانادا، به صحبت در ارتباط با آشوبهایی که با اسم رمز زن، زندگی، آزادی در حال انجام بود پرداختند. حالا پس از گذشت ۵ ماه، برخی دیگر از چهرههای ضدایرانی با افشاگری نسبت به محتوای گفتگوهای علینژاد و اسماعیلیون با غربیها، از اهداف ضدایرانی آنها پرده برداشتند.
بنا بر گزارشهایی که در این رابطه وجود دارد، حامد اسماعیلیون که با موجسواری روی خون عزیزان ازدسترفتهاش در حادثه هواپیمای اوکراینی، به مقام و منزلتی در میان اپوزیسیون دست یافت، به همراه مسیح علینژاد به کانادا رفتند تا غربیها را ترغیب به انجام جنگ مسلحانه علیه ایران کنند. چیزی که این چهرههای ضدایرانی در کنفرانس هالیفکس به دنبالش بودند، ایجاد منطقه پرواز ممنوع روی آسمان کردستان ایران و در نتیجه بمباران مناطقی از کشورمان بود. مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون از جمله چهرههای فعال جریان ضدایرانی بودند که در اغتشاشات سال قبل، با برپایی تجمعات و انتشار بیانیههایی، از دولتهای غربی درخواست انجام عملیات نظامی علیه ایران را داشتند. اسماعیلیون و علینژاد عضو هیات ۸ نفره ضدانقلاب هستند که بهمنماه سال قبل در دانشگاه جورج تاون واشنگتن نخستین نشست خود را برگزار کرد.
اسماعیلیون از کجا خط میگیرد؟
پس از حادثه تلخی که برای هواپیمای مسافری اوکراینی در دی ماه ۹۸ رخ داد، حامد اسماعیلیون که تا آن زمان هیچ ظهور و بروزی نداشت، به واسطه موجسواری روی خون عزیزان از دست رفتهاش در آن حادثه، به یکی از چهرههای فعال جریان اپوزیسیون تبدیل شد. اسماعیلیون با سوءاستفاده از شرایط پیشآمده، احساسات بازماندگان حادثه هواپیمای اوکراینی و برخی ایرانیان خارج از کشور را در راستای پیشبرد اهداف ضدایرانی، بویژه در اغتشاشات چند ماه اخیر به کار گرفت. درخواست اعمال تحریمهای بیشتر علیه مردم ایران و حمایت از تجزیه ایران، از جمله اقدامات اسماعیلیون بود که در نتیجه آنها، او به عنوان یکی از هیات ۸ نفره لیدرهای اپوزیسیون ایرانی معرفی شد و در نشست این هیات ۸ نفره در دانشگاه جورج تاون واشنگتن نیز حضور داشت. خونخواری اسماعیلیون به قدری آشکار بود که انتقادات گسترده بازماندگان سانحه تلخ هواپیمای اوکراینی را در پی داشت. از همین رو به نظر میرسد استعفای او از سمت سخنگوی انجمن جانباختگان هواپیمای اوکراینی نیز پیش از آنکه خواسته خودش باشد، نتیجه فشارها و انتقادات بازماندگان حادثه هواپیمای اوکراینی بوده است. در همین رابطه تعدادی از خانوادههای جانباختگان هواپیماهای اوکراینی همچون خانوادههای جواد سلیمانی، محسن اسدیلاری و زهرا مجد در یادداشتها و نامههایی از فعالیتهای ضدایرانی اسماعیلیون انتقاد کرده و خواستار استعفای او از جایگاه دبیری و سخنگویی انجمن شده بودند. علیرضا قندچی یکی از اعضای انجمن نیز پیش از این درباره انحراف فعالیتهای اسماعیلیون در توئیتی نوشته بود: «بنده هیچگونه نقشی در تصمیمگیریهای اخیر انجمن به راهبری حامد اسماعیلیون که از مسیر دادخواهی منحرف شده و به سمت و سوی نامشخص تغییر کرده، ندارم و با اعتقادات بنده منافات دارد». شاهین مقدم نیز یکی دیگر از بازماندگان سانحه هواپیمای مسافری اوکراینی در گفتوگویی که اخیرا با شبکه ضدایرانی اینترنشنال داشت، ضمن انتقاد از مدیریت اسماعیلیون گفته بود: این فقط انتقاد بنده نیست و این سوال اصلی مطرح است که آیا انجمن مجاز به فعالیت سیاسی و دادن فراخوان یا هزینه کردن از منابع اختصاص داده شده برای پرونده هواپیماست؟ به رغم ادعای اسماعیلیون مبنی بر اینکه نگاهی به قدرت ندارد، اقدامات و اظهارات ضدایرانی او، بویژه در چند ماه اخیر حاکی از آن است که برای به دست آوردن قدرت در ایران پسابراندازی و تجزیه شده لحظهشماری میکند.
نرمالیزه کردن تجزیه ایران، درخواست اعمال تحریمهای بیشتر علیه مردم ایران و دفاع از حمله نظامی غربیها به ایران، محورهای اقدامات اسماعیلیون در جریان اغتشاشات اخیر بود که البته همچنان نیز ادامه دارد و همین موضوع شاهد مثالی بر این مدعاست که اسماعیلیون تحت هدایت منافقین قرار دارد.
به عنوان شاهد مثالی دیگر، مهرماه سال قبل در بحبوحه اغتشاشات یک کارزار اینترنتی، خطاب به سران کشورهای گروه ۷ ایجاد شد که در آن با اشاره به اغتشاشات ایران، از وزرای خارجه انگلیس، کانادا، آمریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه و ایتالیا خواسته شده بود تا در اعتراض به رفتار ایران در مقابله با آشوب، سفرای ایران و نمایندگان آن در سازمانهای بینالمللی واقع در این کشورها را اخراج کنند. حامد اسماعیلیون فردای آن روز بود که به صورت همهجانبه از این کارزار حمایت میکرد و از همین رو خیلیها او را متولی ماجرا میدانستند، اما شروعکننده این کارزار ضدایرانی که البته به سرانجامی هم نرسید، فردی است به نام کاوه شهروز که وکالت حامد اسماعیلیون و مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین را برعهده دارد. کارزاری که مهرماه سال گذشته از سوی اسماعیلیون دنبال میشد، سعی بر مشروعیتزدایی از سیاست خارجی ایران داشت. این کمپین ضدایرانی به معنای بستن «درهای دیپلماسی» و بازکردن «درهای جنگ» علیه ایران بود.
حامد اسماعیلیون در جریان نشست ۸ نفر از چهرههای ضدایرانی در دانشگاه جورج تاون واشنگتن نیز اظهاراتی را که مریم رجوی میتوانست در نشست جورج تاون داشته باشد موبهمو بر زبان آورد تا ارادت خود به منافقین را نشان دهد. به عنوان مثال او در بخشی از اظهارات خود از لزوم تشکیل کمیته حقیقتیاب پس از براندازی برای بررسی جنایتی که جمهوری اسلامی در حق منافقین تروریست روا داشته، صحبت کرده بود.
دم خروس لیدر خشونتطلبان هم بیرون زد
سروش لشکری (ملقب به هیچکس) از رپرهای ضدایرانی است که حضور فعالی در اغتشاشات سال قبل داشت و به نوعی از لیدرهای ضدانقلاب در فضای مجازی به شمار میرود. او در جریان آشوبهایی که چند ماه قبل در برخی نقاط کشور به راه افتاد، مردم را به تولید خشونت، ترور و قتل نیروهای مدافع امنیت فرا میخواند. حالا با افشاگری یکی دیگر از رپرهای ضدانقلاب، مشخص شده لشکری از منافقین دستور میگرفت. در روزهای اخیر اشکان فدایی رپر نزدیک به سروش لشکری، در حساب توئیتر خود از ارتباط لشکری و همسرش آزاده اکبری با سازمان منافقین پرده برداشت.
او با انتشار تصاویری از خانواده همسر لشکری نوشت: «نمیخواستم عمومی بگم، ولی سروش اصرار داره بشینه اینور اونور دروغ ببافه. دلیل جدایی سروش و ملتفت رابطه این آقا با تروریستای مجاهدینه نه چیز دیگه. اینم عکسای پدر مادر آزاده اکبری، زن این آقاست وسط انقلاب؛ که البته چیز خصوصیای نیست و آنقدر وقیحه که همه اینا عمومی رو صفحه مادرزنش هست». نکته جالب توجه این است که آزاده اکبری که اکنون ارتباط او و همسرش سروش لشکری با منافقین علنی شده، از گردانندگان اصلی صفحه مجازی ۱۵۰۰ تصویر، از صفحات اصلی جریان ضدایرانی است. اکنون با توجه به این رسوایی، بهتر میتوان در ارتباط با پشت پرده فعالیت صفحات ضدایرانی صحبت کرد. جدا از افشاگری اشکان فدایی علیه سروش لشکری و همسرش، باید گفت فعالیت لشکری در جریان اغتشاشات سال قبل، بخوبی بیانگر هدایت او از سوی منافقین است. چنانکه در ماههای گذشته شاهد آن بودیم که هیچکس (سروش لشکری) مردم ایران را به انجام اقدامات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و تولید خشونت حداکثری که از اصول سازمان منافقین برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، تشویق میکرد.
اما جدا از این ارتباطات شخصی و تشکیلاتی لیدرهای ضدانقلاب با منافقین، استراتژی پیگیری شده در آشوبهای سال گذشته که بیشترین قرابت را با رویکرد منافقین داشته نیز صحت ادعای میدانداری منافقین در اغتشاشات زن، زندگی، آزادی را تایید میکند.
ترویج ترور برای تبدیل خیابان به صحنه جنگ
از همان روزهای آغاز اغتشاشات، لیدرهای مجازی آشوبها به صراحت مردم را دعوت به ترور و تولید خشونت میکردند که همانطور که در ابتدا آمد، شهادت دهها نفر از مدافعان امنیت، از جمله شهید آرمان علیوردی و شهید روحالله عجمیان، ماحصل تولید و ترویج خشونت و ترور از سوی این لیدرها بود. فراخوان لیدرهای مجازی برای ایجاد آشوب در چهارشنبه سوری سال گذشته، آخرین نمونه از این موضوع بود.
در کنار این موارد، در جریان اغتشاشات سال گذشته چند حمله مسلحانه نیز به مردم و نیروهای بسیجی و انتظامی در مشهد، اصفهان، ایذه و منطقه فلاح تهران انجام شد.
با توجه به این موارد، چیزی که در اغتشاشات زن، زندگی، آزادی شاهدش بودیم، احیای استراتژی ترور بود که پیش از این سازمان منافقین در دهه ۶۰ برای براندازی جمهوری اسلامی ایران به کار برده بود.
تلاش برای ائتلافسازی جهت حمله نظامی خارجی
جملگی مردم ایران اوج خیانت سازمان منافقین به کشور را همراهیشان با رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران میشناسند. در واقع جدا از ترورهایی که این گروهک تروریستی در دهه ۶۰ انجام داد و منجر به شهادت ۱۷ هزار ایرانی و هزاران تن از مردم بیگناه عراق شد، همراهی منافقین با صدام باعث شده مردم ایران نسبت به این سازمان کینه و تنفر بالایی داشته باشند. عملا مسیری که منافقین در وطنفروشی طی کرد، در اغتشاشات سال قبل نیز دوباره طی شد. در آشوبهایی که سال گذشته رخ داد، جریان ضدانقلاب تمام اهتمامش را بر این موضوع گذاشت که دشمنان ایران را برای انجام حمله نظامی به ایران و البته اعمال تحریمهای بیشتر ترغیب و قانع کنند. در همین رابطه باید به تجمعات جریان ضدایرانی در خارج از کشور اشاره کرد؛ تجمعاتی که مطالبهای جز موارد ذکر شده نداشتند.
درخواست سروش لشکری در حساب توئیتری خود از غربیها مبنی بر اینکه باید پیش از هستهای شدن ایران، به کشورمان حمله کنند، نمونه بارزی از این مطالبهها بود.
عادیسازی خیانت به وطن
در اغتشاشات سال گذشته، سعی جریان آشوب بر این بود تا خیانت به وطن و ایستادن در مقابل منافع ملی را به یک اکت مبارزاتی تبدیل کند. در همین رابطه نیز میتوان به آتش زدن پرچم کشورمان در آشوبهای خیابانی اشاره کرد، اما نمونه بارز و مشهود این تقلای جریان ضدایرانی، تلاش برای قرار دادن مردم مقابل تیم ملی فوتبال کشورمان، در ایام جامجهانی ۲۰۲۲ قطر بود. چنانکه پس از باخت تلخ تیم ملی فوتبال کشورمان به آمریکا، تعدادی از اوباش پس از به صدا در آمدن سوت پایان مسابقه، به خیابانها آمده و بابت برد آمریکا و باخت ایران به ابراز خوشحالی و شادمانی پرداختند. در یکی از فیلمهایی که از این وطنفروشان منتشر شد، آنها با در دست داشتن پرچم آمریکا، شعار زنده باد آمریکا سر میدادند. در تصاویر دیگری نیز که از سنندج منتشر شده بود، گروهی از وطنفروشان که خود را عزادار مهسا امینی میخواندند، با حضور در خیابانها به خاطر باخت تیم ملی فوتبال ایران با رقص و آواز خوشحالی کردند. در شبکههای اجتماعی نیز سردمداران آشوب نتوانستند بیوطنی خود را پنهان کنند و بابت باخت ایران شادمانی کردند. مسیح علینژاد، سیما ثابت و... از جمله مزدوران جریان رسانهای آشوب بودند. علینژاد در یک گفتوگوی تلویزیونی در پاسخ به سوال مجری برنامه که از او پرسیده بود تماشای باخت ایران مقابل آمریکا چه حسی دارد، با خنده گفته بود به خاطر این نتیجه شادمان است. علینژاد بیوطنی خود را به تمام مردم ایران تعمیم داده و در ادامه گفته بود: همه مردم ایران نیز حسی مشابه او دارند. سیما ثابت، از مجریان خودفروخته شبکه اینترنشنال نیز با انتشار تصویری از زمان به گل رسیدن آمریکا، ضمن ابراز خوشحالی از باخت تیم ملی فوتبال ایران، از بازیکنان آمریکا تشکر کرده بود. پیش از این بازی، اوباش وطنفروش پس از بازی ایران و انگلیس نیز با ضبط و انتشار تصاویری از خوشحالیشان بابت برد انگلیس و باخت تیم ملی فوتبال ایران، بیوطنی خود را به نمایش گذاشته بودند.
این اقلیت وطنفروش در جریان رقابتهای جامجهانی بخوبی تقابل آشکارشان با اکثریت جامعه ایرانی را که به وطندوستی و غیرتمندی شهرهاند نشان دادند و اثبات شد امثال مسیح علینژاد، حامد اسماعیلیون، سیما ثابت و دیگر خودفروختههای وابسته به بیگانگان، نهتنها ذرهای از شرافت و وطندوستی بهره نبردهاند که اتفاقا تمام تلاش خود را برای پروژههای ایرانستیزانهشان به کار میبندند که این وطنفروشیها نیز در امتداد وطنفروشی منافقین بود.
با همه این موارد، فارغ از روشن شدن یا نشدن میدانداری و رهبری منافقین در اغتشاشات سال گذشته، چیزی که شاهدش بودیم، پیشبرد پروژه آشوبها در قالب رجویسم بود.
منبع: وطن امروز
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اغتشاشات ضد انقلاب اغتشاشات سال گذشته هواپیمای اوکراینی اغتشاشات سال قبل حامد اسماعیلیون اغتشاشات سال جریان ضدایرانی سازمان منافقین تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی همین رابطه مسیح علینژاد خارج از کشور تولید خشونت ماه سال قبل سروش لشکری مردم ایران علیه ایران میدان داری آشوب ها مریم رجوی جورج تاون غربی ها لیدر ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۵۲۵۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/